محل تبلیغات شما

ایده هایی که بدون ما میمیرند.
-اگر و اما و ای کاش
-اکنون و لحظه و لحظه
من اگر نباشم چه کسی مظهر استقامت و صبر باشد؟
و اگر هستم چگونه کائنات میبینند که اندوه را به شادمانی تبدیل میکنم؟
آیا تو مومنی؟
هم اندازه ی خدای درونت شاد خواهی شد
بگذر از زیور و آراستگی، بگذر
باید به دریا پیوست
به بینهایت
من اگر نباشم چه کسی مرا و تورا و کودکان بیگناه را و انسان های دردمند را دوست بدارد؟
و اگر هستم چگونه خودم را دوست خواهم داشت تا تورا؟
باید راهی یافت
و من ایمان دارم
تا انتهای تاریکی صبر خواهم کرد
.
و لحظه، همه ی زندگی من این لحظه ی بی پایان است
ایده هایی که بدون من میمیرند
بدون من آلاسکاهایی هستند که هنوز میخواهند من درستشان کنم تا طعمشان را کسی بچشد
بدون من هنوز بوم ها و دفترهایی هستند که به انتظار سیاه شدن و نقاشی شدن چشم به رنگ ها و مداد هایم بسته اند
بدون من هنوز کودکانی هستند که میخواهند بدانند
و بدون من ؟!  من چگونه زندگی کنم
و این روح چگونه نیازش  را به دانستن به خواب ببرد؟
چگونه فراموش کنم
من آمده ام چون باید باشم.

تو با خودت باش باقیش با من

دنیارو بدون خودم نمیخوام

بهار بارور از آرزوهای محال

کسی ,ی ,صبر ,خواهم ,میخواهند ,کنم ,هستند که ,ها و ,بدون من ,را دوست ,چه کسی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها